به گزارش مجله خبری نگار، در این میان مردانی هم هستند که اصولا بنا به شرایط ذهنی یا سنی گرفتار تنبلی جنسی شده اند. از سوی دیگر این مورد که خیانت زنان در جامعه بیشتر شده نیز درست یا غلط، بر طبق آمار یا بر حسب حدس و گمان گهگاه شنیده میشود.
توصیههای یک مشاور خانواده را در زمینه تنبلی جنسی آورده ایم و مطالعه آن را بخصوص به مردانی توصیه میکنیم که چه به سبب آن شرایط ذهنی یا سنی، و چه به سبب گرفتاریهای کاری و شغلی از روابط زناشویی غفلت میکنند و ندانسته زمینه ساز فروپاشی بنیان خانواده میشوند.
در سالهای اخیر طی تجربیات فراوان دریافته ام که زنان بیش از مردان طالب روابط جنسی اند؛ فقط تفاوت آنها با مردان در این است که آنان به زودی تحریک نمیشوند و یا با شنیدن یا مشاهده اتفاقات جنسی به مانند مردان، آمادگی جنسی نمییابند ولی میل و رغبت در آنان بیش از مردان است.
گرچه این ادعا سالیان سال وجود داشته و برخی قبول داشتند و بعضی نیز آن را رد میکردند ولی من خود شخصاً به چنین واقعیتی در طول مشاورههای خود دست یافته ام.
باید توجه داشت که همین میل و رغبت زیاد، مشکلات فراوانی را نیز به همراه داشته است. زیرا در طول سالیان اخیر بسیاری از مراجعینم بویژه زنانی که به همسر خود بی وفایی یا خیانت کرده بودند، اظهار میداشتند: علت خیانت ما به شوهرانمان این بوده که آنها قدرت پاسخگویی به نیازهای جنسی ما را نداشتند و یا در رابطه جنسی تنبل شده اند.
به طور معمول مردان میانسال نسبت به مردان جوان، دیرتر به مرحله ارگاسم میرسند و این اندازه گیری نه بر اساس هفتهها و روزها، بلکه بر مبنای قدرت مردان از حیث دقیقه و ساعت قابل قیاس است.
این نکته را باید بدانیم که هیچ مردی نمیتواند موضوع عدم تمایل جنسی خویش را در ورای سنین میانسالی مخفی نماید و ادعا کند که، چون سن و سالی از وی گذشته، قادر به رساندن زنش به مرحله ارگاسم واقعی نیست.
متأسفانه برخی از مردان در ایجاد رابطه جنسی با همسرانشان دچار خطاها و اشتباهاتی میشوند که بسیار خطرناک است. شاید اگر زن در شبی از شوهرش تمنای جنسی داشته باشد ولی در این شرایط مرد بگوید: «امشب خیلی خسته ام»، در واقع خود او تبر کوبنده و کشنده را بر فرق تنومند زندگی زناشویی خود کوبیده است!
آنچه در این قضیه، مهم جلوه میکند این است که مرد با همه قدرت و توانی که دارد با به زبان آوردن چنین جملاتی اقتدار خویش را از دست میدهد و در برابر زنش مجسمهای توخالی جلوه میکند.
این دسته از مردان غالباً در محل کار، پارک، سینما، خیابان، اتوبوس و با دیدن زنان دیگر، چنان اشتهای جنسی سرسام آوری مییابند که آدمی باورش نمیشود؛ ولی با رسیدن به خانه، سرد میشوند و ادعایی عجیب و ناهمگون دارند.
اگر واقعیت را پذیرا باشیم این مشکل پیش از آنکه دلیل فیزیکی داشته باشد، دلیل روانی دارد. مرد یا آن تصوراتی را که از همسر خود دارد، نمیتواند کسب کند، و یا اینکه شرایط زن برای رابطه جنسی او جذابیت و گیرایی لازم را ندارد و باعث تحریک جنسی شوهر نمیشود.
در طول تاریخ همیشه مرد به دنبال زن بوده و با اشتهای زیادی او را طلبیده است. احساس تمایل و نیاز جنسی در مرد تا حدودی شخصیت و توانایی او را نشان میدهد. پس چگونه است که مرد با درک این حقیقت بصراحت در برابر زنش اعتراف میکند که تمایل به رابطه جنسی ندارد؟ آیا به نظر شما این به نوعی از دست دادن قدرت و اقتدار مرد نیست؟ اگر هست چرا مرد از نظر روحی خود را تا بدین حد ضعیف نشان میدهد؟
برای حفظ بنیان خانواده، مردان در هر شرایط سنی که باشند، وظیفه دارند نیاز جنسی همسرشان را برآورده سازند و اگر لازم است با همراهی یک مشاور خانواده مشکل خود را حل کنند وگرنه در پی این ناتوانی جنسی، زمینه بروز خیانت زن و یا شکلگیری سایر مشکلات زناشویی فراهم شده است
گسترش ارتباطات اجتماعی میان زنان و مردان، تداخل جنسیت زن و مرد در محیط کاری و بیرون باعث گردیده است که دید زنان درباره مسائل جنسی بیشتر و بازتر شود.
کسب آگاهی از مجلات، فیلمها و شیوههای نوین ارتباط جنسی باعث گردیده که زنان امروزی نسبت به زنان دیروز، واقع گرایانهتر و فانتزیتر عمل کنند تا سنتگرا و مغلوب. از این رو اگر بگوییم امروزه توازن عملیات جنسی در میان مردان و زنان نیز دچار گوناگونی و تحول شده است، چیزی به اغراق نگفته ایم.
دیگر زن امروزی، همان زن چندین دهه قبل نیست که تابع خواسته و تمنای جنسی مرد باشد، بلکه او اکنون خود طراح و ترسیم کننده حالات روابط جنسی است؛ بنابراین زن امروزی از نظر جنسی زنی سیری ناپذیر به شمار میرود و با توجه به چنین حقیقتی زنان استادانه عمل میکنند.
وضعیت مردان در چنین شرایطی بسی حساستر و بحرانیتر است. اگر زن از حیث مسائل جنسی محجوب و وفادار به شوهرش نباشد، هیچ گاه سیری نیافته و آشکارا از ارضای تمایلات جنسی خویش بحث خواهد کرد.
باید اعتراف کرد که مردان نیز از چنین زنانی واهمه دارند؛ زیرا هرگاه مردی احساس کند انگیزه و میل جنسی همسرش از او بیشتر است، به قدر یقین خویشتن را فاقد قدرت و مردانگی دانسته و همیشه پایههای زندگی اش را متزلزل احساس میکند.
چنین ترسی باعث میگردد که مرد در تدارک فانتزیهایی باشد که رابطه جنسی را برای زنش جذابتر سازد و به همین علت است که او با دیدن زنان دیگر، یک مقایسه جنسی میان آنها و همسر خود صورت میدهد و میل جنسی اش بشدت بالا میرود، اما مشکل اینجاست که وقتی وارد خانه میشود، دیگر میل چندانی به برقراری رابطه زناشویی با همسر خود ندارد!
خطری که روابط زناشویی را تهدید میکند این است که هر اندازه روابط زناشویی میان زن و شوهر بیشتر میشود، انجام آن نیز یکنواختتر به نظر میرسد. در چنین شرایطی زنان درصدد کسب لذات بیشتری میشوند و اگر محجوب و وفادار به شوهرشان نباشند، به سوی مرد دیگری متمایل میشوند تا رابطه جدیدی را تجربه کنند. این گونه است که خیانت زن به شوهر شکل میگیرد.
بدیهی است اگر مرد دارای سلاحی مجهز جهت دفاع از خودش نبوده و نتواند فانتزی جدیدی را در ذهن خود نسبت به همسرش ارائه دهد، مسلماً رابطه جنسی یکنواختتر جلوه خواهد کرد. اگر زن نیز در برابری و هماهنگی جنسی مرد دچار یکنواختی شود، از جهت دیگر، مرد در طلب موارد فانتزی جدیدی خواهد بود و به همسر خود خیانت خواهد کرد.
با این تفاسیر برای جلوگیری از هم پاشیدگی بنیان خانواده، مردان در هر شرایط سنی که باشند، وظیفه دارند نیاز جنسی همسرشان را برآورده سازند. مرد اگر تصور میکند که توانایی و انرژی جنسی لازم را ندارد، باید با همراهی یک مشاور خانواده مشکل ذهنی خود را حل کند وگرنه او با ناتوانی جنسی اش زمینه بروز خیانت زن و یا شکلگیری سایر مشکلات زناشویی را فراهم نموده است.
مردان باید بدانند که هم زنان بسیار وفادار، هم زنان بی وفا و هم حتی زنان خیابانی طالب مردی هستند که همیشه از نظر جنسی قدرتمند بوده و حاکمیت خویش را اثبات نماید. در واقع تخت روان جنسی زندگی در روی شاسی قوی و نیرومند مرد استوار شده است و اگر این شاسی مقاوم، محکم و مطمئن باشد، مسلماً حرکت تخت روان نیز راحتتر خواهد بود.
در غیر این صورت، زن و شوهر برای حفظ زندگی مشترک خود و جلوگیری از خیانت احتمالی، بهتر است به کمک مشاور خانواده، تکنیکهای افزایش میل جنسی را فرا بگیرند و به کار برند وگرنه قطعاً زمینه بروز اختلافات زناشویی و یا خیانت همسر خود را فراهم خواهند ساخت.
منبع:اینفو